قدس آنلاین: امروز روز ملی بزرگداشت شیخ فریدالدین عطار نیشابوری است. احتمالاً اگر همهگیری کرونا در کشور نبود، امروز نشستهایی در دانشگاهها و در شهر نیشابور برگزار میشد، استادان دانشگاه، مقامهای محلی و کشوری و گروهی از میهمانان همیشگی مراسم بزرگداشت در کشور، گرد هم جمع میشدند و شعری میخواندند و سخنرانیهایی میکردند و از مقام شامخ عطار تجلیل میشد و در کنارش موسیقی محلی مینواختند و شیرینی و نسکافهای هم به حاضران تقدیم میشد. پس از آن مراسم تا سالی دیگر و دورهمی دیگری تعطیل میشد.
این قصه تکراری نه فقط برای عطار بزرگ و عزیز بلکه برای همه بزرگان ادب و هنر مملکت هر سال به همین منوال برگزار میشود. برنامههایی کمفایده و تکراری که به اجبار قرار گرفتن روزهای بزرگداشت در تقویم سراسری باید برگزار شود و چون معمولاً پول کم است و مسئولان هم نمیدانند دقیقاً باید چه کنند، در مراسم بزرگداشت چند سخنرانی و یک پذیرایی ساده همه چیزی است که انجام میشود. متأسفانه معمولاً سخنرانیهای این مراسم هم کمتر مورد توجه است و اگر فرماندار و استاندار حرفی بزنند مورد توجه رسانههاست، نه حرفهای استادانی که عمرشان را پای شناخت و بررسی آثار و اندیشههای شخصیت مورد بحث قرار دادهاند.
پرسش اینجاست، بهترین راه تجلیل از عطار و شخصیتهایی مانند او چیست؟ به نظر من بهترین راه تجلیل از یک شخصیت بزرگ این است که او را به یک روز در سال و یک مناسبت تقویمی محدود نکنیم. مناسبتهای تقویمی باید مناسبتی باشد برای بازگویی و تحلیل فعالیتهای کرسیهای علمی و استادان برای بیان آنچه در سال گذشته در شناخت چهره مورد بحث صورت گرفته است. بهترین تجلیل از عطار را شخصیتهایی مانند شفیعی کدکنی انجام دادهاند که سالها روی آثار و نوشتههای عطار وقت گذاشته و آنها را بررسی و تحلیل کردهاند. استادانی این گونه کم نداریم، کسانی که قدر و ارزش عطار و شاعران بزرگ مانند او را میدانند و در پی بازشناسی این شاعر و روزگار او و تحلیل و بررسی انتقادی از وی هستند. به باور بسیاری در روز بزرگداشت عطار فقط باید از او تجلیل کرد و با کلماتی ستایشآمیز از قدر و قیمت او گفت اما واقعیت این است که این تجلیلهای زبانی سودی برای اندیشه و اندیشمندان ندارد. عطار بزرگ است. همین که پس از قرنها ما هنوز او و آثارش را میخوانیم و سرودههای او در موسیقی، تئاتر، نقاشی و هنرهای دیگر تکرار و بازآفرینی میشود نشاندهنده ارزش اوست. عطار بزرگ است چون از چارچوب زمان و مکان خود خارج شده است و بسیاری از بزرگان ادبیات جهان، مبهوت او و آفریدههایش به خصوص منطقالطیر هستند. پس اینکه دائم از بزرگی او حرف بزنیم، چه سودی دارد؟ واقعیت این است که لازم است به خوانش انتقادی از بزرگان ادبیات خود میدان بدهیم. اجازه نقد و داوری درباره آنان بدهیم و گاهی درباره اشتباهاتشان هم حرف بزنیم. باید تاریخ خود را مرور کنیم و ببینیم چه شد که از دل ایران قرن پنجم و ششم، عرفان خانقاهی و قضا و قدری بیرون آمد. باید ببینیم چه شد که عطار به عنوان مشهورترین و بزرگترین مقتول حادثه تهاجم خونبار مغولان به ایران، همچون بسیاری از هم دورههای خود در خون خویش غلتید. تجلیل از عطار با بررسی، نقد و مرور آنچه او و بزرگانی مانند او کردهاند (یا نکردهاند) اتفاق میافتد. بزرگان ادب و فرهنگ با نقد و تحلیل پیش از خود بزرگ شدهاند و اگر بخواهیم آنها را در دایرهای از کلمات ستایشآمیز و تجلیلهای اداری هر ساله محدود کنیم، روشی برخلاف مشی و نگاه خود آنها برگزیدهایم.
انتهای پیام/
نظر شما